آن قدر بیا ،که مفهوم انتظار را درک کنی !
و شوق رسیدن را !
بیا ..
آن ته ،
سه کنج دیوار ..
مرا خواهی دید !
اناری سرخ در دست ،
خیره به چشمانت ،
در آرزوی یک ثانیه با تو بودن ،
منتظرت هستم.....................
کسی ندانست گریه هایم برای توست؟
کسی ندانست گریه هایم برای چیست؟
بغض گاه و بی گاهم...سکوت جدایی
باران اشکم....دشت تنهایی
از تو شروع شد...اغاز یک هجرت
هجرت تو...بر ساعت زمان نقش بست
خواهش من...از رویای خواستنت گذر کرد
در گذرجاده تنهایی... بدون تو
بدون تمام یاد گاریهات
رفتن از تو نبود...رفتن از خودم بود
از ا لتما س های کودکانه قلبم
که دیوانه وار دلتنگت شده بود..............
به امید سحر می مانم امشب